به آینه جهان خوش امدید  

جلسات برای پژوهندگان حقیقت

    

سخنان جناب فروتن در کلاس پژوهندگان حقیقت، عصر یکشنبه ۲۶|۱۰|۳۳ تشکیل این جلسه به نظر بنده، بسیار لازم و ضروری است. زیرا در جلساتی که، حضرات پژوهندگان حقیقت حاضرند، باید همه چیز مرتب و منظمّ باشد. موارد اصلی پرگرام این جلسات،از مناجات، شروع می شود. بعد یکی از خطابات مبارک حضرت عبدالبهاء، و بعد نطق و بالاخره مناجات خاتمه است. حال اگر اشعاری هم به آن بی افزائیم، اشعاری که عمومیت داشته باشد، خوب است. این پروگرام بود. ولی اجرای همین پروگرام ساده و مختصر، خیلی مهارت می خواهد. اول پیشنهاد من این است که، نفوسی که مدیر این جلسات هستند، این نکات را رعایت کنند. اولاً چند مناجات مناسب برای این جلسات انتخاب کنند. از بین تمام مناجات هائی که ما داریم، البته مناجات های حضرت عبدالبهاء را انتخاب کنند، زیرا اکثر این مناجات ها، در مجامع غرب نازل شده اند. در ادامه خطابه هائی که در مجامع مختلف ایراد فرموده اند، این مناجات ها نازل شده اند. در بعضی کلیساها، هیکل مبارک، با دست افراشته این مناجات ها را تلاوت، و با آهنگ می خوانده اند. بعضی از مناجات ها که در جلسات تحری حقیقت تلاوت می شوند مناسب نیستند. مناجات هم مانند موسیقی، باید در طرف اثراتی داشته باشد. ما مناجات های مختلف داریم، انفرادی، عمومی، برای اطفال، برای نسوان وغیره. هر کدام در جای خودش خوب است. اگر مناجاتی که مثلاً، برای افرادی که خطائی کرده، فرموده اند به خوانید، یا مناجاتی را که برای زن است، مرد به خواند، مناسب نیست. یا مثلاً در لوحی کاتب ، نوشته است یک ثوب بَرَک رسید.اگر این لوح را در این گونه مجامع کسی به خواند، و ضمناً ثوب را هم توب به خواند، به نظر مبتدی ها خیلی عجیب می آید.

مناجات ها، شأن نزول دارند. هر کدام در جائی نازل شده اند. مثلاً در مناجاتی که می فرمایند، ذنب این عبد، اعظم ذنوب، یکی از احبای طهران، این ایراد را می گرفت که، از حضرت عبدالبهاء، که هیچ وقت گناهی سر نزده، پس منظور از این مناجات چیست؟ در حالی که من خودم، اصل این مناجات را دیده ام. حضرت عبدالبهاء به فردی که توبه کرده بوده می فرمایند، واقعاً اگر تائب هستی، این مناجات را به خوان و به گو ذنب این عبد اعظم ذنوب، و گناه این بی پناه، بزرگتر از کوه پر شکوه. چون طرف نمی داند، شأن نزول این مناجات چیست، ایراد می گیرد. این مناجات ها، حتماً باید کنترل شوند، باید این مناجات ها را، از نقطه نظر یک مبتدی خواند. مبتدی یعنی نفوسی که از آئین بهائی کاملاً بی اطلاعند، استیحاش دارند، همه چیز به نظرشان عجیب می آید، و با یک ذخائری از تهمت و افترا، به این جلسات می آیند، به عبارتی دیگر، وقتی مبتدی به جلسه بهائی می آید، با این نظر می آید که بهائی قرآن را می سوزاند. به اعمه اطهار ناسزا می گوید.و اگر بی دین باشند، می گویند این ها مردم را، به تنبلی و بی کاری دعوت می کنند. و این مناجات هائی که ما می خوانیم، ما غافلیم، ما جاهلیم، را می گویند این ها دستورات دولت استعمار طلب است. ملتی که می گوید مقام اعلی را انگلیس ساخته، و ما ایرانی ها، پول برای آن نداده ایم، ساعت و دست بند و انگشتر و سایر لوازم ما، برای آن فروش نرفته است، با او چه می توان کرد؟ و از او عجیب نیست. مناجات ها ی مناسب، بیشتر در خطابات مبارک، در بلاد غرب، و برای چنین جلساتی نازل شده است. پس مناجات شروع و خاتمه، باید مشمول این تفتیش، و تفرسّ قرار به گیرد. بعد برای مناجات خواندن، نفوسی را در نظر به گیرید، که واجد تلاوت آیات و مناجات باشند. باید نفوسی را در نظر گرفت، که مناجات را درست به خوانند. و نباید به خود خواننده وا گذارید، یعنی وقتی خواننده گفت،من روانم، باور نکنید، زیرا اگر خواننده بداند غلط می خواند، غلط نخواهد خواند. پس نمی داند که غلط می خواند. بنا بر این، مناجات خوان باید، اولّ درست به خواند. برای این منظور، یک نفر که سواد داشته باشد، و یقین داشته باشد، که سواد دارد،را مأمور کنید، با مناجات خوان یک دفعه مناجات را به خواند. فُقدان را فِقدان نخواند، وُجدان را وِجدان نخواند. زیرا افرادی هستند، که این ایرادات را می گیرند. اگر خوش لحن باشد، بهتر است. فقط درست به خواند کافیست. و اما برای لحن، بنده راجع به لحن، متخصص نیستم. ولی اگر کسی از موسیقی اطلاع دارد، از روی دستگاه موسیقی به خواند، اگر بلد نیست، ساده به خواند. بنده به گوش خودم، در حظیره القدس طهران، از بعضی افراد شنیدم، که می گفتند، از بیات، رفت به چارگاه، از چارگاه رفت به دشتی. لهذا چون درآنجا ممکن است، اهل فن باشند، باید دستگاه موسیقی را درست خواند. اما برای خطابات، که ماده بعد پرگرام است، در خطابات دست شما باز تر است، زیرا خطابات، تمام شارح تعالیم است. و حضرت مولی الوری، این خطابات را در غرب ایراد فرموده اند. همه خوب هستند، ولی در عین حال باید خطابه مناسب انتخاب کرد. اولاً بهتر است خطابات مبارک، شارح تعالیم عمومی حضرت بهاءالله باشد. مثلاً خطاباتی که به قول ما، دوازده تعالیم را شرح میدهند، باشد. این دوازده تعلیم را، ما درست کرده ایم. و الاّ این تعالیم، دوازده عدد نیستند، و بیشتر است. در خطابات مبارک، گاهی ۱۶ تعلیم ذکر شده است . ثانیأ باید خطابه هائی انتخاب شوند، که چند تعلیم در آن ها باشد. خطاباتی که جنبه خصوصی دارند، نباید خواند. مثلاً خطاباتی داریم، که در مجمع یاران القا شده است. مبتدی در آن مجمع نبوده. آن ها بیشتر، جنبه داخلی و خصوصی دارند. خطاباتی باشند که جنبه عمومی داشته باشند. مثلاً خطابه ای که راجع به خلقت، یا حیات و ممات، یا حیات بعد از موت است، برای مبتدی مناسب نیست. وخواندن آن ها در مجمع مبتدیان ضرورت ندارد. زیرا آن خطابه ها خیلی مقدمه می خواهند. آن چه که جنبه تعالیم اساسیه دارند را، باید جلو انداخت. باید اصول و مبادی را گفت، نه احکام و معتقدات را.وقتی این خطابات، جنبه های عمومی را داشته باشند، خیلی مفید هستند. مخصوصاً خطاباتی که ذکر جمیع انبیاء در آن ها هست. پس به طور خلاصه، خطاباتی که درجمع احّبا ایراد فرموده اند،جنبه داخلی دارند. آن ها را نباید خواند. هم چنین، خطاباتی که شارح معتقدات ماست، نباید خواند. خطاباتی را انتخاب کنید، که شارح اصول و مبادی امر است. و امّا در طرز ارائه خطابات که اصل کار است، بنده معتقدم، ذکر نفرمائید، که این خطابه در کجا القا شده، به طور کلی باید گفت، یک خطابه ای از خطابات حضرت عبدالبهاء است، که در بلاد غرب القا شده است. و اماّ راجع به اضافه بر خطابات سؤال می کنند، آیا صلاح نمی دانید، از بیانات عمومی حضرت بهاءالله، در هر جلسه یک بند یا دو بند، با لحن خوش به خوانند. البته کوتاه، ولی منتخب و قشنگ، مانعی ندارد. مثلاً اگر از کلمات مکنونه، بعد از مناجات خوانده شود،مناسب است، که کلمات شارع مقدس را هم مبتدی به شنود، و نگوید، آثار شارع را پنهان می کنند. اماّ، آیا شما نطق های قبل از دستور را لازم می دانید؟ نطقی را که ناظم، ویا خطابه خوان ایراد می کند؟ من که لازم نمی دانم. حضرت عبدالبهاء در موضوع جلسات مبتدیان، بسیار مراعات فرموده اند، و آن چه را در مجمع احبّا می فرمودند در مجمع مبتدیان نمی فرمودند.