به آینه جهان خوش امدید  

بهترین ناس آنانند که به اقتراف تحصیل نمایند

    

سخنان جناب فروتن، بقیه موضوع اقتصاد در شب دوشنبه ۵|۱۱|۳۳ بقیه موضوع حل مسئله اقتصاد، که بنا بود تکمیل شود، امشب مطرح میشود. و آن احکام کتاب مستطاب اقدس است، که به حل مسئله اقتصاد در دنیای بهائی، کمک بزرگی خواهد کرد، یکی از احکام کتاب مستطاب اقدس، که در آینده پایه و شالوده اقتصاد بهائی، بر آن قرار خواهد گرفت، موضوع اهمیت شغل و کار، در آئین بهائی است. البته شما همه میدانید که، این مطلب در ادیان گذشته، به صراحت ذکر نشده است، یعنی به صریح بیان در کتب مقدسه، آن طور که در این دور مقدس نازل شده، راجع به اشتغال به کار، بیانی نازل نشده است، و ما میتوانیم به گوئیم که این مطلب، از مختصات و امتیازات این دور مبارک است. در ادیان گدشته برای پیروان آن ادیان، سوء تفاهماتی حاصل شده بود، که بر اثر آن سوء تفاهمات، نه تنها شغل و کار را عار میدانستند، بلکه ترک دنیا را ترویج می کردند. مثلاً در بین پیروان حضرت بودا، بسیاری از نفوس بودند که خود را از امور دنیوی بر کنار می کردند، ومعتقد به انزوا و گوشه نشینی بوده و هستند. شغل و کار را ترک کرده، و به امور بسیار مشکل می پردازند.

همچنین در بین حضرات برهما در هندوستان، و در بین امت حضرت روح، جمع کثیری از رجال و نساء، تارک دنیا شده و به غارها پناه برده اند، و عمرشان را در دیرها می گذرانند. دست از هر گونه شغل و کاری که محصول بدهد، و مردم از آن انتفاع به برند، کشیده اند. یعنی این نفوس از دسترنج سایرین استفاده میکنند، و خودشان کاری در هیئت اجتماع انجام نمی دهند. می خورند و می خوابند و سر بار دیگرانند. اینها یکدسته از نفوسند. این نفوس، به عنوان راهب، راهبه، مرتاض و تارک دنیا، زاهد، عابد، گوشه نشین و امثالهم، خودشان را از کار و شغل بر کنار کرده اند . این است که حضرت بهاءالله، به صریح بیان، در کتاب مستطاب اقدس می فرمایند: «لا تضیعوا اوقاتکم بالبطالة والکسالةواشتغلوا بما ینتفع به انفسکم و انفس غیرکم وجعلنا اشتغالکم بها نفس العبادة الله>. چنین آیه ای در هیچیک از کتب سماوی نازل نشده است. زیرا مقتضی نبوده است. ولی در این دور که دور بلوغ عالم است، چنین حکم محکمی از سماء نازل شده است. مفاد آیه این است که میفرمایند: اوقات خودتان را به بطالت و کسالت ضایع نکنید. مشغول به کاری شوید که، هم خودتان و هم دیگران از آن منتفع شوید. و بعد می فرمایند: ما اشتغال شمارا به چنین کاری، عین عبادةالله قرارداده ایم. با این حکم محکم، ریشه بیکاری و انزوا قطع می شود. حال شاید شما تعجب کنید، و به گوئید چه طور ممکن است با یک آیه، بی کاری ریشه کن شود ؟ بلی ممکن است، یک آیه در قران کریم نازل شد، که مردم باید به حج بیت بروند« ولله علی الناس حج البیت». این آیه اساس و شالوده مسافرت به مکه و حاجی شدن قرار گرفت. الان ۱۴۰۰ سال است، که تقریباً از تمام اقطار دنیا، با چه عشق و شعف، مردم رو به مکه میگذارند. نه از مرض، نه از طول مسافرت، ونه از گرما می ترسند. به بینید قدرت کلمة الله تا چه حد است . من مایلم شما تفکرّ نمائید. این است که میفرمایند، یک ساعت فکر بهتر از ۷۰ سال عبادت است. شما فکر کنید، یک آیه کوچک چه کرد؟ وقتی من میگویم این آیه، ریشه بطالت را قطع کرده است، تصدیق کنید که، دیگر در جامعه بهائی، عابد، گوشه نشین، راهب، راهبه، تارک دنیا و امثال اینها نخواهد بود. همه مأمور به کارند، زیرا میفرمایند: وجعلنا اشتغالکم بها نفس العبادة. کار عبادت است. دیگر قابل قبول نیست که یک عده مخصوص، در روی زمین کار نکنند. و به این ترتیب، چند میلیون نفر وارد کارهای نافع برای بشر خواهند شد. فرض کنید جامعه دنیا این اطاق است. از گروه نشسته در این اطاق، فقط یکردیف از شما کار کنید، و بقیه به بطالت به نشینند، و به عناوین مختلف به گویند، شما کار کنید ما میخوریم، چه می شود ؟ چقدر اقتصادیات رو به زوال میرود؟ ولی وقتی یکنفر بلند شود به گوید، این مسخره بازیها چیست؟ همه باید کار کنند، چه قدر فرق میکند؟ من در تمام ممالک بودائی و برهمائی و غیره، سیر کردهام. فقط یک مملکت اسپانیا را مثل میزنم. در اسپانیا چندین هزار راهب و راهبه هستند، که در دیرها به سر میبرند، خرج این افراد را کی تأمین می کند؟ کی برای اینها پارچه می خرد و آذوقه تهیه می کند؟ آنعدّه که کار میکنند، می آیند و میدهند به کلیسا، و کلیسا هم به این گروه بی کار می پردازد. حضرت بهاءالله این مناسب را برانداختند. حال به بینید چه قدر افراد به کار مشغول می شوند، و چه قدر نفوس به صناعت و زراعت مشغول می گردند؟ برای اینکه در آتیه، افراد تنبل نتوانند راه گریز پیدا کنند، کسانی که می نشینند تسبیح می اندازند، و زبانشان تکان میخورد،و بعد میگویند به دهید به خورم به پوشم و به نوشم، که من مشغول تسبیح خدا هستم، حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس و در الواح دیگر، تأکید فرموده اند: <کم من عباد اعتزل فی جزائر الهند .> چه بسیار از افراد که در جزائر هند عزلت جسته اند، و به خیال خودشان، خدا را روی سنگها، روی کوهها، و درختها عبادت می کنند، ولکن عرف رضای الهی از این عبادات متضوع نیست. خدا این نوع عبادات را قبول ندارد . این حکم را آن قدر محکم فرموده اند که، دیگر در آئین ما صوفی، قلندر، عابد و زاهد پیدا نشود. حضرت بهاءالله تجربه چند صد هزار ساله را، در بین بنده گانش به کار برده است، که به قول معروف، واقعاً آب لای درزش نمی رود. سدّ پولادین کشیده اند. ملاحظه کنید چه شارع عظیمی است؟باز درهمان کتاب اقدس، در آیه ای واضح تر میفرمایند:<ابغض الناس عند الله من یقعد و یطلب.> و بعد میفرمایند، بر کل لازم است که به کسب مشغول شوند، کار عار نیست، بلکه عبادت پروردگار است . حضرت بهاءاللهبرای تأکید این موضوع، به زبان فارسی هم، بیاناتی فرموده اند که مضمون آن این است ، اعمال حضرت روح تا کنون به عزّ قبول فائز، ولی از این به بعد باید، از انزوا قصد فضا نمایند. در کلمات مکنونه میفرمایند: <شما اشجار رضوان منید، باید به اثمار بدیعه منیعه ظاهر شوید. بر کل لازم است که به صنایع مشغول شوند.> و بعد می فرمایند،<بهترین ناس آنانند که به اقتراف تحصیل کنند، و صرف خود و ذوی القربی نمایند.> حضرت بهاءاللهدر تمام الواح، به الحان مختلف فرموده اند، کار کنید که عبادت پروردگار است، نه عار. حال فکر کنید در آینده، با این بیان، چند میلیون افراد در جامعه مشغول کار می شوند، این یک قلم، کمک به اقتصاد بود . دوم در آئین مقدّس بهائی، عمّال روحانی به کلی بر چیده شده است. ما پیشنماز و امام جمعه نداریم. ما نفوسی که مباشرت به عقد و طلاق نمایند نداریم. ما اشخاصیکه بنام قسیس یا مجتهد و آخوند و یا هاخام یا دستور و افرادی که در ادیان دیگر وجود دارند، نداریم. همه ی این افراد باید به کار مشغول شوند. در تمام این مراتب درست فکر کنید، به بینید اقتصاد بهائی یعنی چه، و در این اقتصاد چقدر نفوس برای کار، آزاد میشوند. برای مثال ما وقتی میخواهیم ازدواج کنیم، آیتین را خودمان در نزد نه شاهد می خوانیم کافی است،وقتی میخواهیم نماز به خوانیم، باید فردی، نماز به خوانیم، میفرمایند،< قد رفع الله الحکم الجماعت.> در مشرق الاذکار جمع میشویم، یک نفر آیه میخواند و بقیه گوش می دهند. با این حکم محکم، چند هزار بلکه میلیونها نفر، دنبال شغل می روند. شما اگر به کلیساهای کاتولیک به روید، می بینید که چه تعداد افراد بیکار نشسته اند. انسان نمی داند این افراد چه میکنند. این افراد را میگویند عاملین تشریفات دینی، در دیانت بهائی هیچ شغلی که به عناوین شغل روحانی باشد، نداریم. هر کس کاری دارد، و در آینده هم همین خواهد بود. من شغل هائی که شاید شما در شیراز ندیده باشید دیده ام. یک سیدّی در خراسان بود بنام سید یا حسینی. یک دسته ترکه دستش بود. در کوچه که راه میرفت، وقتی به زنی بر می خورد که صورتش پیدا بود، به او ترکه میزد، که باجی رویت را به گیر. یا اگر کسی صورتش را می تراشید، به او ترکه میزد، که چرا ریشه ملائکه را زده ای. در اسلام حدیثی هست، که بر بن هر تار ریش یک ملائکه ایستاده است. پدر مرا اذیت میکردند، زیرا بهائی شده بود و ریشش را می تراشید. به پدرم یک روز گفته بودند، که شما چرا صورتتان را می تراشید؟ و این ملائکه ها را با تیغ میزنید؟ پدرم گفته بودند، اگر این ملائکه ها چشم دارند پایشان را بر دارند، و اگر چشم ندارند که آنها به درد نمی خورند. پدرم به او گفته بود، شما که ریش میگذارید و در حمام، خضاب می زنید، چه طوراین ملائکه ها خفه نمیشوند؟ یک سیدی داشتیم بنام سید لعنتی، او رو به دروازه عراق می ایستاد، میگفت لعنت به بابی. من به یک نفر گفتم، که این چه اختلافی است که شما با ما دارید؟ شما میگوئید یازده امام آمده، ما هم یکی رویش گذارده ایم، میگوئیم امام دوازدهم هم آمده، حال امر از دو حال خارج نیست، یا آمده یا نیامده، اگر آمده من پیشم و شما عقبید، و اگر نیامده تازه ما مثل شما هستیم.او میگفت این فلسفه درست است، ولی شما می خواهید دکان ما را تخته کنید. وقتی آخوندی میرود بالای منبر، میگوید، شمر ملعون بابی، سر امام حسین را برید، و لیره شاهی گرفت، با این افراد چه می توان کرد؟ حالا ملاحظه کنید، با این ترتیب، اگر این طبقه فالج بی کار، که در جامعه هستند، معالجه شوند و به کار مشغول شوند، آن وقت اقتصاد به چه نحو پیش میرود. نمیدانم شما می توانید این را تصویر کنید یا نه؟ و چه قدر این عمل، پایه اقتصاد را با لا میبرد، یک اسب به درشکه بسته باشید، یا صد اسب، کدام بیشتر کار انجام میدهد؟ الآن صد میلیون دهان می جنبند، ولی دست آن ها کار نمیکند. در قانون بهائی، هر دهانی که می جنبد باید دستش کار کند، این قانون کلی بهائی است. موضوع سوم، که در اقتصاد بهائی فوق العاده مؤثر است، موضوع حقوق نسوان و آزادی زنان است، که یکشب در این باب، مفصل صحبت شده، که در هیچ دینی به اندازه دیانت بهائی به زنان حقوق نداده اند. ملاحظه کنید وقتی نسوان از کار ساقط شوند، و مانند زندانیان باشند، چه قدر امور عقب می افتد. تعداد زوجات هم در دیانت بهائی نهی شده است.حضرت عبدالبهاء می فرمایند، اگر زن نتواند در آن واحد، دو شوهر داشته باشد، چرا مرد به تواند در آن واحد، دو زن داشته باشد؟ چه فرق میکند بین زن و مرد؟ زندان کردن زنان در حرمسراها، چون مبل و صندلی، سبب می شود که این افراد از کار بر کنار شوند . در خانۀ ای که چهار زن باشد، جز دعوا چه میکنند؟ مثلاً در حرمسرای ناصرالدین شاه، که یکصد زن داشت، آن، چه زندگانی بود که اوداشت؟ معیّری که قوم نزدیک او بود میگوید، من با چشم خود دیده و میگویم که، هر کدام از این زنان چند کلفت و کنیز و نوکر داشتند، این افراد خرجشان از کجا می آمد؟ مگرغیر از این بود که ملت زحمت میکشید، و خرجاین تشکیلات را می داد؟ این تعدد زوجات که در مشرق زمین متداول است، اگر بر انداخته شود، چه قدر دراموراجتماع تأثیر خواهد داشت؟ چهارم، موضوعی که به طور غیر مستقیم، در اقتصادیات دنیا مؤثر خواهد بود، تحریم عادات مذمومه، مثل شرب مسکرات است، که امروز در دنیای شرق و غرب، به نهایت شدت، مرسوم شده است. چه قدر این تحریم، عضلات و دماغها را آماده کار میکند؟ چه قدر نفوس را از غفلت و میگساری، در میآورد؟ چند صد نفر گرفتار افیونند؟ افیون در چین، در ایران، در افغانستان و در هندوچین به شدت تمام رایج است.این افیون چه قدر از نیروی بدنی انسان میکاهد؟ در دیانت بهائی همه ی این مواد تحریم شده اند. حتی سیگار منع شده است، به درجه ای که میفرمایند، من آرزو میکنم و از بهائیان تمنّا می کنم که سیگار نکشند . قمار تحریم شده است. شما الآن به روید مغرب زمین، به بینید چه خبر است. این اعمال نا شایست، از بین میروند و نیروی بشر برای کار آماده میشود. آماری که در ایران تهیه شده است را شما خوانده اید، که چند نفر معتاد به جَرَس، بنگ، حشیش ، تریاک و مشروبات الکلی هستند، این جوانان چه کار مثبتی می توانند انجام دهند؟ در یک جلسه دیگر انشاءالله، مسائل مستقیم اقتصاد امر بهائی را مطرح خواهم کرد. از رفتار با دهقان، در جامعه خواهم گفت. پس خلاصه این سه جلسه این شد که، جلسه اول،-جسد و روح در آئین بهائی، باید متفقاً تربیت شوند. جسد بیروح فایدۀ ندارد. روح به دون جسد هم مضر است. جلسه دوم،- در آئین بهائی تساوی مراتب، تصدیق نشده است، و تساوی در مراتب محال است. استعداد و مراتب، متفاوت است. و هر فرد بشر در هر مرتبه و مقامی که هست، باید راحت و آسوده باشد، و عملاً جسمش را تقویت نماید، تا روح هم به همان نسبت تقویت شود— در آئین بهائی هزارها نفوس به کار وا داشته شده اند، و کار را عبادت محسوب داشته اند، و هزاران نفوس را، از گوشه عزلت نجات داده اند. همه باید کار کنند و به خورند، و بعد هم راه فساد و از بین بردن قوا، به وسیله مسکرات و فحشا را، مسدود کرده اند. یک بشر نیرومند، فعال بشری که روحش سالم، معتقد به خدا، معتقدبه حق جل جلاله، و بدون آلایش باشد، حتی سیگار را هم کنار به گذارده،و همه عازم کار باشند،این هدف دیانت بهائیست .