به آینه جهان خوش امدید  

اهمیت مقام اعلی

سخنان جناب فروتن، شب یکشنبه ۲۸|۹|۳۳ ، در موضوع مقام اعلی در نظم بدیع. موضوع مقام اعلی را بعضی احبا تقاضا کرده اند بیان شود، که مقام اعلی از لحاظ نظم بدیع چه مقامی دارد؟ البتّه مقام روحانی این مکان مقدس، که به اسم حضرت اعلی تسمیه یافته، برای همه روشن است، که چه منزلت و مقام روحانی دارد. و علاوه بر آن چه که ما می دانیم و تصوّر می کنیم، این بنا مرتفع شده برای ابراز وفاداری، به مقام حضرت اعلی، یعنی نفس مقدسی که جان خودش را، به کلی فدا کرد. تمام حیات و هستیش را در راه سعادت بشر فدا کرد. و ما را از ظلمت، نجات داد تا مردم حق را از باطل تمیز دهند. و در لوح احمد می فرمایند:« قل انه لسلطان الرسل و کتابه لامّ الکتاب ان انتم من العارفین» . علاوه بر این که مقام اعلی به پاس وفاداری، به یک چنین نفس مقدسی بنا شده است، این مکان مقدس، در نظم بدیع مقام رفیع دارد. مقام اعلی مرکز روحانی جامعه بهائی است، که بایستی مرکز اداری در جوار آن بنا شود. مرکز اداری ما، بیت العدل اعظم است. مرکز روحانی مقام مقدس اعلی، یعنی چه؟ باید توجه شود، حضرت ولی امرالله فرمودند، هیچ یک از مقامات متبرکه ما، چنین منزلتی ندارد، که هم مزین شده باشد، به قدوم جمال اقدس ابهی، و هم مشرف شده باشد به عرش مبارک حضرت رب اعلی. این اختصاص را فقط و فقط مقام اعلی دارد. اماکن متبرکه دیگر، هر کدام یا منسوبند به جمال مبارک، و یا منسوبند به حضرت اعلی، بالانفراد. چنین مقام دیگری در روی زمین وجود ندارد، که نسبتش به مبشّر اعظم، و شارع امر اقوم باشد، به جز این مکان مقدس، که مقام اعلی در آن بنیاد یافته است. سایر اماکن، یا فقط منسوب است به حضرت رب اعلی، یا حضرت بهاءالله. مثلاً ملاحظه کنید، روضه مبارکه منسوب است، فقط به جمال اقدس ابهی. بیت مبارک شیراز، فقط منسوب است به حضرت رب اعلی. بیت مبارک بغداد، فقط منسوب است به حضرت بهاءالله. جبل چهریق و ماکو، فقط منسوب است به حضرت اعلی. یگانه نقطه ای که، به هر دوی این وجودات مقدسه منسوب است، همین مکانی است که، به مقام اعلی تسمیه یافته است. یعنی در این نقطه عرش مبارک حضرت اعلی مرتفع شده است. حضرت بهاءالله، این مکان متبرک را، محل استقرار عرش مبارک قرار داده اند. به نظر مبارک و به قدوم مبارک مزین شده، و با اسبع مبارک، این مکان را نشان داده، و فرموده اند، این محل باید محل استقرار عرش مطهّر حضرت رب اعلی باشد. و به حضرت عبدالبهاء که در آن جلسه حضور داشته اند دستور داده اند، که باید این مکان خریداری شود. محّلی که دارای ۷ سرو بود و حالا دارای ۹سرو شده است. محل جلوس مبارک است و حال دور آن، سیم کشی شده است. پس به این ترتیب، این مکان، منتسب به مبشّر و شارع مقدس می باشد. از این جهت اشرف نقطه، از امکنه بهائی در روی زمین است. در چنین مکان مقدسی، عرش مطهّر حضرت رب اعلی استقرار یافته است، و بنائی که روی آن بنا شده، علاوه بر آن که، عرش مطهّر را در بر گرفته، مرکز اداری بهائی، در آینده باید در جوار این مرکز روحانی مستقر شود. ما مرکز روحانی داریم، و مرکز اداری داریم.

این قابل توجه است. فرمودند، در ادیان دیگر، بسیاری از امتیازات دیانت بهائی نبوده است. یکی از آن جمله این است که، در هیچ دوری از ادوار گذشته، تاریخ آن دیانت در زمان شارع معین نشده بود. مبتنی بود بر روایاتی، که بعد از زمان شارع شده بود. مثلا ً انجیل که کتاب آسمانی است، در زمان حضرت مسیح تدوین نشد. انجیل از بین ۴۰ انجیل شاگردان مسیح، مدت ها بعد از صلیب حضرت مسیح انتخاب شد، که آن هم دارای روایات مختلفه است، که با هم خیلی تناقض دارند. بنابراین، کتاب مقدس حضرت مسیح، در دوره خود مسیح تدوین نشده است، تا چه رسد به تاریخ آن. یا قرآن کریم که نازل شد، در دوره خلفای راشدین و عثمان جمع آوری شد، و به این صورت در آمد. در زمان خود رسول الله به این صورت نبود.آیات متفاوت نازل می شد. افراد قرآن را از حفظ می کردند، یا بر پوست ها و استخوان ها ثبت می کردند. در زمان عثمان این آیات جمع آوری شد. این است که در موضوع قرآن، شیعه و سنّی بحث و گفتگو دارند. و جمال اقدس ابهی در لوحی می فرمایند، شیعه می گوید این قرآن درست نیست. چیزی به آن اضافه نشده، ولی همه ی قرآن نیست. مثلاً می گویند، آن چه در قرآن در مدح حضرت علی بوده است را ننوشته اند. از مختصّات این زمان، این است که، کتاب از هر گونه تحریفی برکنار بوده است. در زمان شارع، تدوین و به امضای مبارک رسیده است. تاریخ نبیل، که تاریخ دیانت بهائی است، و در دو جلد است، یک جلد آن ترجمه شده، و جلد دوم که از اظهار امر حضرت بهاء الله تا هنگام صعود مبارک است، نوشته شده ولی هنوز ترجمه نگردیده است. این تاریخ را کسی نوشته به نام نبیل زرندی، نبیل اعظم، در مقابل با نبیل اکبر. و او کسی بوده است که در اغلب وقایع شرکت داشته، و این تاریخ به امضای مبارک رسیده است. حضرت مولی الوری آن را تصدیق، و حضرت ولی امرالله آن را ترجمه فرموده اند. یکی دیگر از مختصات این امر، که در ادوار گذشته سابقه نداشته، این بوده است که، درادوار گذشته مرکز روحانی و اداری، از هم تفکیک شده بوده اند. مثلاً مرکز روحانی دیانت مسیح اورشلیم است. همه مسیحیان، مرکز روحانی مسیحیت را اورشلیم می دانند. یعنی آن محلی که حضرت مسیح صلیب شدند، آن جا مرکز روحانی مسیحیت است. و توجه مسیحیان به آن جاست. و شما هم می دانید، که محاربه صلیبیون، که بین مسلمین و مسیحیان برای تصرف اورشلیم مزار و مرقد مسیح بود، ۳۰۰ سال طول کشید. این مرکز روحانی مسیحیان است. ولی مرکز اداری مسیح، دائماً تغییر کرده است. حالا روم، در بار پاپ برای کاتولیک هاست. برای ارتودوکس ها و پروتستان ها، محلهای مختلفه بوده است. و این دو مرکز از ابتدا از هم تفکیک شده بوده است. در اسلام، مرکز روحانی مدینه است، که مرقد شریف حضرت رسول در آن جاست. مرکز اداری اسلام، دائماً تغییر می کرده است. ابتدا مدینه، بعد به شام در عهد امویه، بعد به بغداد در عهد عباسیه، بعد به مصر در عهد فاطمیه، بعد به قسطنطنیه در زمان عثمانیان، و بعد هم منقرض شده است. در دیانت حضرت کلیم همین طور بود. گاه به اورشلیم، گاه به سامرّه تغییر می کرد. در صورتی که مرکز روحانی اورشلیم، مرقد حضرت سلیمان بود. از مختصات این امر آن است که، مرکز اداری و روحانی جامعه بهائی، هیچ وقت منفک نخواهد شد. همیشه در یک نقطه زمین، دامنه کوه خدا، جبل کرمل، که هم محل استقرار عرش مطهّر حضرت رب اعلی، و مزین به قدوم مبارک حضرت بهاءالله شده است، و مرکز اداری، که بیت العدل اعظم است، در کنار هم مستقر و پایدار خواهند بود. و به شهر و مملکت دیگری منتقل نخواهد شد. این از مشخصّات این امر است. حالا چرا این دو مرکز از یکدیگر تفکیک نخواهند شد؟ و چرا، در این جاست؟ در لوح مبارک کرمل، حضرت بهاءالله می فرمایند، این لوح، لوح بسیار مهمّی است. و منظور نظر حضرت ولی امرالله است که، احبّا این لوح را از حفظ داشته باشند. ولی کو فرصت؟ تعریف می کنند، روزی ملا نصرالدین یک پوسته هندوانه را بر سر چوبی کرده بود، و با دو دست چوب را گرفته، با سرعت می چرخانید. در حینی که مشغول چرخانیدن پوسته هندوانه بود، شلوارش هم داشت از پایش می افتاد. یکی گفت ملا شلوارت را بکش بالا، ملا گفت کو فرصت؟ حالا ما هم کو فرصت که این الواح و آثار را به خوانیم؟ در این لوح دو چیز را بیان می فرمایند، که باید در کوه کرمل مستقر شود. یکی مدینة الله، و دیگری سفینةالله. مدینةالله عبارت است از، عرش مطهر جمال قدم جل شأنه الاعظم، و حضرت نقطه اولی، که می فرمایند مدینةالله بر تو نزول یافت. این مدینه که مرکز روحانی جامعه بهائی است، مرکز سطوح انوار تقدیس و روحانی است. و سفینةالله یعنی بیت العدل اعظم. آن کشتی الهی، آن سفینه خدا که بر تو، جاری خواهد شد. و آن مرکز اداری امرجمال مقدس الهی است. تا وقتی که دنیای بهائی موجود است، این دو مرکز باید در کوه کرمل بر قرار باشند. حال به بینید، مقام اعلی که ساخته شده، فقط برای این نیست که، ما مقبره ساخته باشیم، بلکه مرکز روحانی مقدس بهائی است، که باید دوش به دوش مرکز اداری امر به رود، و به مرکز اداری، انوار به دهد. این مرکز روحانی، فیوضات الهی به جهان به دهد. فرمودند، وقتی مشرق الاذکار، در رأس کرمل ساخته شود، و بیت العدل در جوار کوه کرمل، امنای بیت العدل وقتی تأسیس شود، اول می روند به مشرق الاذکار، و در آن جا به راز و نیاز، به ساحت قدس حضرت پروردگار، مشغول می شوند. بعد می آیند به قلب کرمل، در مرکز انوار، طلب فیض از ساحت مقدس می کنند، و بعد می روند به بیت العدل اعظم، مجمع ابرار و مرجع احرار. و در آن جا به تشریع احکام غیر منصوصه در کتاب می پردازند. این بنا مجسم کننده نظم بدیع الهی است. در لوحی صریحاً بیان می فرمایند: خوراکی زیاد است، که این جامعه باید به خورد. ولی اشتهای جامعه کم است. از بی خونی است که اشتها کم شده است. غربی ها شب و روز این آثار را می بلعند. ولی ما سالی یکی از آن ها را داریم، و آن را هم نمی خوانیم. در میاندوآب پرسیدم متحدالمآل، این جا آمده بود؟ یک آقائی گفت، بله تشریف آورده بودند، نمی دانید چه حرف های خوبی می زدند. بنده رفتم سفارت ترکیه، که اجازه به گیرم برای ارض مقصود. قنسول ترکیه مرد جوانی بود، که دید من با او ترکی عثمانی صحبت می کنم، خوشش آمد گفت، من از شما سئوالی دارم، اجازه می دهید راجع به دیانت بهائی سؤال کنم؟ گفتم به فرمائید. گفت تعالیم شما را من مقداری خوانده ام، خیلی عالی است. صلح عمومی، وحدت عالم انسانی، بسیار خوب تعالیمی هستند. اما این روز ها، شما ها هر روز می روید به حیفا برای زیارت. شماها هم که مثل مسلمان های خرافی شدید. شما می روید زیارت. برای چه این همه راه می روید؟ می خواهم به فهمم. گفتم شما ترک هستید. آنکارا بوده اید؟ گفت بله. گفتم شما خودتان را چه می دانید؟ گفت روشن فکر. گفتم شما مقبره آتا تورک رفته اید؟ ملت و دولت ترکیه میلیون ها لیره ترک خرج کرده اند، مقبره برای آتا تورک، جمال پاشا ساخته اند. من کمتر بنائی مثل آن دیده ام. با آجرهای خیلی گرانبها، و سنگ های مر مر ساخته اند. من می دانستم که باید، هر فردی از دولت، لا اقل یک مرتبه برای زیارت به رود، گفتم این چه وهمی است، که آن همه خرج کرده اند و شما می روید زیارت. شما که روشن فکرید، گفت بله. این صحیح است، ولی می دانید چه خدمتی این جمال پاشا، به ملت ترک کرده است؟ گفتم مگر حضرت بهاءالله کمتر از او به ما خدمت کرده است؟ آتاتورک که تا آخر زندگی نشست و عرق خورد تا مرد. به دکترها گفت، من کبدم را می خواهم برای عرق. ولی حضرت بهاءالله جان و هستی خودش را برای ما داد. ویک مزیتّی زیارت ما بر شما دارد. شما می روید آجر و خشت یک مرده ای را به بینید. ولی ما علاوه بر زیارت اماکن متبرکه، پیشوای ما که الآن وجود دارد، ما را ارشاد می کند. نرویم از او، راهنمائی به گیریم؟ این است که حضرت مسیح می گوید، تیر را در چشم خودشان نمی بینند، ولی برگ کاه را در چشم دیگری می بینند. با توده ای ها که این ایراد را به من می گرفتند گفتم، لا اقل شما نگوئید. شما مگر خودتان لنین را حتی مومیائی نکردید، که از تمام روسیه، نا چاراً باید بیایند، تعظیم و زیارت کنند؟ مگر چه قدر خرج شد؟ برای این مقبره، میلیونها خرج شده است. ولی هیچ امام رضائی را این طور زیارت نمی کنند. این یکی بود، حالا که استالین هم اضافه شده است. مالینکوف هم اضافه می شود. چه طور مقام اعلی برای یک چنین نفس مقدسی جایز نیست، ولی برای آن ها جایز است؟ مقام اعلی فقط برای آن نبوده است، که خشت و گل روی هم باشد. علاوه بر آن که مرکز روحانی بهائی است، و به دست توانای حضرت ولی امرالله و وجوه ما ضعفا، ساخته شده است، ما چه افتخاری داریم، و در آتیه چه قدر خواهند گفت،که چه قدر آن ها خوشبخت بودند، که پول دادند و این مقام ساخته شد. این بنا ها هر کدامش یک رمزی است. هر قسمتش رمزی از رموز الهی است. مثلاً ۱۸ پنجره دارد. پنجرهائی که به چه زیبائی، مربع مسطتیل و بنام حروف حّی نام گذاری شده است. همان طور که حضر ت نقطه اولی به وسیله حروف حّی دنیا را منوّر نمودند، الآن، این بنا هم همان حال را مجسم می کند، و نور الهی از این هیجده پنجره بر آفاق می تابد. ستونها ی این بنا، اشاره به آیه مبارکه یحمل عرش ربک می نمایند. در جلسات قبل شرح داده شد، که مقام اعلی دارای ۹ پله یا طبقه به طرف پائین، جوار کرمل، و ۹ پله یا طبقه به طرف قله کرمل است، که هر طبقه به حروف حی نامیده خواهد شد. و رنگ هائی را که برای این بنا انتخاب فرموده اند، سبز و قرمز است. رنگ سبز، علامت سیادت حضرت اعلی، و رنگ قرمز علامت شهادت حضرت اعلی است، که این دو ترکیب شده، و هیکل حضرت اعلی را به وجود آورده است . این مقام در کور بهائی، مرکز روحانی و اداری امر بهائی است. و آن وقت برای مقام حضرت اعلی که ۷۵۰ گلوله به سینه مبارکش خرید، و باید تا ۵۰۰ هزارسال، مرکز فیض الهی شود، یک مَبلغ جزئی، این مستضعفین داده اند، و حضرت ولی امرالله شب و روز وقتشان را صرف نموده اند، که با کمک افرادی مثل جناب دکتر جیاگری، این بنا ساخته شود. این است مقام مقدس حضرت اعلی. اگر فرصت کردید الواح را به خوانید، تا به دقائق ورموز این مقام مطلّع شوید. تا ما در الواح وارد نشویم، ما نخواهیم توانست، این رموز را به فهمیم. و از کوزه همان تراود که در اوست. انشاءالله اهل بها، مخصوصا ً جوانان، آثار را به خوانند تا به رموز الواح آشنا شوند.