به آینه جهان خوش امدید  

محفلی که درانتخابش همه بهائیان رأی ندهند پایه اش محکم نخواهد شد

سخنان ایادی امرالله علی اکبر فروتن در مورد اهمیت انتخابات شب دوشنبه ۴|۱۱|۳۳
البته من میدانم که احبّای عزیز خیلی به اجرای دستورات مبارکه حضرت ولی امرالله علاقمندهستند. هر جا که احبّا هستند، آرزویشان اینست که دستورات مبارکه را اجرا کنند، و اگر هم در بعضی مواقع موفق نمی شوند، مسلماً عذر و علتی در میان بوده است. لهذا مطالب امشب راجع به اهمیت شرکت در انتخابات، و اجرای این وظیفه مقدسه است. شاید در بین شما نفوسی باشند، که به علل و جهاتی نتوانسته باشند، مرتباً در اجرای امر انتخابات شرکت کرده باشند. چون انتخابات نزدیک است مایلم، توجه همه ی شما را به اهمیّت این موضوع جلب کنم. البته شما همه می دانید، به موجب دستور جمال قدم که در کتاب اقدس نازل شده، در هر شهری باید، محفل روحانی که، در آتیه بیت العدل محلی خواهد بود تشکیل شود. و این محفل روحانی یا بیت العدل آینده، دارای قدرت روحانی، قدرت قضائی و قدرت اجرائی است. حالا برای اینکه مطلب ساده تر شود، این طور بیان می کنم که محفل، قدرت روحانی دارد، یعنی تمام اختیارات امور روحانی ما، به این هیأت سپرده شده است. قدرت قضائی دارد یعنی قضاوت می کند. یعنی مثل دادگستری و عدلیه، محفل روحانی، عدلیه و قاضی ماست. این است که می گویند محفل، قدرت قضائی دارد. قضاوت ما با آنهاست. اگر اختلافی بین دو فرد بهائی پیدا شود، قاضی و دادگاه و عدلیه ما محفل مقدس روحانی است. محفل روحانی باید به این اختلافات رسیدگی کند. هم چنین محفل روحانی حکومت ماست، قوه اجرائیه ماست. یعنی آنچه که باید در جامعه ما اجرا شود، آن ها اجرا می کنند. توجّه کنید که این سه قدرت چقدر مهم است. در یک جامعه یک هیئت بنام محفل روحانی انتخاب می شود. این محفل هم حکومت روحانی، هم حکومت جسمانی، هم قاضی و دادگاه ماست. همه چیز جامعه ما، به این هیأت سپرده می شود. در هیچ جامعه ای چنین چیزی نیست، که سه قدرت در آن واحد، در یک هیئت جمع شده باشد. قدرت روحانی، قدرت قضائی یعنی دادگاهی، و قدرت اجرائی یعنی حکومت . این محفل که در آینده بیت العدل نامیده خواهد شد، در هر شهر و قریه ای باید تشکیل شود. این امر جمال مبارک، در کتاب مستطاب اقدس است. البته همه، این کتاب را مکرر زیارت کرده اید. در کتاب مستطاب اقدس می فرمایند: (قد کتب الله علی کل مدینة ان یجعلوا فیها بیت العدل و یجتمع فیه النفوس علی عدد البهاء و ان ازدادلابأس). محفل روحانی، هیئت رئیسه جامعه است. حکومت است، قاضی هست و قوه روحانی هم هست. اگر محفل روحانی در یک شهر محکم باشد، و خوب انتخاب شده باشد، کارهای ما در آن شهر، خوب پیش خواهد رفت، و دارای یک مرکز قرص و محکمی خواهد بود. ولی اگر درست انتخاب نشده باشد، همه ی کارهای امری در آن شهر، سست خواهد بود. حالا این سستی و قرصی محفل، بسته است به انتخاب افراد جامعه. محفل یعنی نه نفر از احبای شهر که انتخاب می شوند. یعنی گلچین می شوند. مثلاً شما، احبای شیراز را به نظر آورید، از زن و مرد. شما باید نه نفر از بهايیان شیراز را، گلچین و انتخاب کنید. هر کس از همه مؤمن تر و جدّی تر و اخلاقش نسبت به سایرین بهتر است را انتخاب کنید، و این نه نفر را بر سر کارهایتان به گذارید، و به آن ها به گوئید جامعه ما را اداره کنید. ولی اگر ما و شما آنطوری که خدا خواسته، در انتخابات شرکت نکنیم، و در عید رضوان رأی ندهیم، این محفل اساسش محکم نمی شود. مثل عمارتی است که بخواهند محکم باشد، پایه اش را محکم می کنند ، سنگ و آهک میریزند و پایه را شفته ریزی می کنند. ولی اگر پایه سست باشد، به محض این که دیوارش را بالا ببرند فرو می ریزد. مائیم که باید این پایه را قرص کنیم. هر قدر ما کمتر در انتخابات شرکت کنیم، به گوئیم دیگران انتخاب می کنند، این پایه سست تر می شود. زیرا محفلی که در انتخابش همه بهائیان رأی ندهند، بالطبع سست خواهد شد . اگر من به شما عرض کنم، که شرکت در انتخابات یعنی، اول عید مقدس رضوان، اسم نه نفر را نوشتن، و پاکت رأی را در صندوق آراء انداختن ، این وظیفه وجدانی ماست، یعنی مثل نماز و روزه و حج است، مثل حقوق الله است، صد در صد تصدیق کنید، زیرا این ها را من نمی گویم، این بیان مولای شما است، بیان حق است، بیان حضرت ولی امرالله است. آیا چنانچه کسی، مثلاً نماز نخواند و عذری هم نداشته باشد، گناه نکرده است ؟ همان طور که اگر یک نفر بهائی روزه نگرفت گناه کرده است، اگر کسی در انتخابات هم شرکت نکند گناه کرده است. عیناً مثل اینکه نماز نخوانده باشد و روزه نگرفته باشد . نمی دانم این مسئله بر شما روشن بوده است، و شما این عقیده را داشته اید یا نه ؟ همان خدائی که در کتاب مستطاب اقدس به شما فرموده است، نماز به خوانید، همان خدا هم فرموده انتخاب کنید. در کتاب مستطاب اقدس می فرماید: <قد کتب علیکم الصلوة>. عین همان را در باره انتخابات می فرماید. حتی کلماتش فرق نکرده. می فرماید:< قد کتب الله علی کل مدینة ً ان یجعلوا فیها بیت العدل>. خدا واجب فرموده بر هر شهری که بیت العدل در آن تشکیل شود، و خدا واجب کرده نماز را .

حال چنانچه یک شخص بهائی در انتخابات شرکت نکند ورأی ندهد، او دو گناه مرتکب شده است: گناه اول آنکه بر خلاف دستور حق رفتار کرده است. وقتی می گویند فلان کس گناه کرده، یعنی امر واجبی را ترک گفته است، پس این گناه است که ما برای انتخابات امر شده ایم و نکنیم . گناه دوم این است که وقتی در انتخابات شرکت نکنیم، اساس محفل سست می شود. شما ملاحظه کنید، اگر در جلسه امروز، هر کس پیش خودش می گفت که من فقط یک نفر بیش نیستم، نرفتم نرفتم، دیگران میروند، آیا کس دیگری به این جلسه می آمد ؟همه می گفتند من یکی بیش نیستم. جمعیت از این یکی ها درست شده. و اگر کسی فکر می کرد که از رفتن من یکی، طوری نمی شود، هیچ کس به این جلسه نمی آمد. شما وقتی عمارتی می سازید مگر غیر از این است که دانه دانه آجر رویهم می گذارید؟ ما هم همه، باید در انتخابات شرکت کنیم. هر شخص بهائی که به سن 21 رسید و وارد 22 شد، انتخاب بر او واجب است. مثل این که هر فردی 15 ساله شد باید نماز بخواند. هیچ عذری پذیرفته نیست. برای انتخا بات هم هیچ عذری پذیرفته نیست. اگر خواستید مسافرت کنید رأیتان را بنویسید و در پست بیندازید، و یا به محفل بدهید و بروید. اگر مریض شدید رأیتان را بنویسید و برای محفل بفرستید. من در استرالیا بودم رأیم را فرستادم طهران، که من در لیست رأی دهندگان غایب نباشم. زیرا برای یک شخص بهائی چه زن و چه مرد، عیب است که اسم او در صورت انتخاب کنندگان نباشد. و چطور ممکن است یک شخص، بهائی باشد، و در انتخابات، شرکت نکند، به خصوص خانمها چرا ؟ البته شما میدانید که در بسیاری از کشورها، زن ها حق انتخاب می خواهند و به آنها نمی دهند. زنها فریاد می زنند که ما هم مایلیم در انتخابات شرکت کنیم، نمی گذارند. مملکت مصر از تمام ممالک اسلامی پیشرفتش بیشتر است. زن های مصری اکثراً و شاید همه، دانشگاه تمام کرده اند. دکترس هستند، مهندس هستند، زبان می دانند، حجاب هم در بین آن ها نیست.این زن های مصری که صدی نود سواد دارند، از دولت می خواهند، که در انتخابات شرکت کنند، ولی دولت می گوید، قانون اسلام اجازه نمی دهد. این خانم ها اعتصاب کردند، زن های مصر با خون خودشان، به نخست وزیر نامه نوشتند، هر چه کردند نشد. آنوقت به خانم های بهائی دو دستی حق انتخاب تقدیم کرده اند، گفته اند به فرمائید، هم انتخاب به شوید، و هم انتخاب به کنید، آن وقت یک خانم بهایی، زحمت نکشد، که از خانه بیرون بیاید و رأی بدهد، چقدر کوتاهی است؟ الآن پیش پای شما، یک خانم آمریکائی. خبرنگار روزنامه ای، آمده بود سئوالات می کرد، جواب می خواست، حال اگر یک شخص غیر بهائی به انجمن ما بیاید و عکسی به گیرد، و در روزنامه پخش کند، چند چیز، برای آنها عجیب نخواهد بود ؟ یکی روگیری های عجیب و غریب. من به او گفتم، این حجاب، بنا به قانون اسلامی است، و الّا، در آئین بهائی حجاب نیست. محفل ملّی دستور داده، وقتی خانم ها به حظیرة القدس می آیند، چادر را بردارند. دیگر این بساط چادر و غیره در امر نیست. حالا اگر عکسی می گرفت و در روزنامه منتشر می کرد، بعد می گفت آن ها برای چه امروز جمع شده اند، مثلاً ممکن بود من به گویم، چون این ها در انتخابات شرکت نکرده اند، من آنها را جمع کرده ام، که به آن ها به گویم، بیائید در انتخابات شرکت کنید، برای او عجیب نمی بود؟ نمی گفت چطور شده در انتخابات شرکت نکرده اند؟ بهر جهت من دو روزه میهمانم وصد روز دعاگو. این ها خدای نخواسته، تعبیر به تنبلی و کاهلی می شود و نباید در جامعه ما باشد. حال خودتان فکر کنید، که یک بهائی که به سن بلوغ بهائی رسیده ولی اسمش در دفتر انتخابات نباشد، چقدر زشت است؟ در همین نیویورک آمریکا، که بزرگترین شهر دنیا است، دوازده میلیون جمعیت دارد. در آنجا سازمان ملل متحد، یعنی جمعیتی که در آن، نماینده های تمام دولتهای جهان جمع می شوند، وجود دارد. ما بهائیان در آنجا، پنج نفر نماینده داریم که در آن عمارت معروف، نشسته اند. این نمایندگان بهائی وقتی که بلند می شوند و نطق می کنند چه می گویند ؟ آن ها می گویند، ما در هر مملکتی که هستیم، از همه جلوتریم، در پیشاپیش همه، قدم می زنیم. اگر یک روزی از همان جامعه ی ملل، نمایندگانی بیایند شیراز، و به پرسند در شیراز شما، اعضای محفل روحانی چند نفر است، کی انتخاب می کند، صورت به گذارید به بینند بیش از صد نفر در انتخابات شرکت نمی کنند، اسمش چیست؟ این ها به امر صدمه می زند. این است که گفتم دو گناه دارد، یکی مخالفت با کتاب اقدس، ویکی سستی پایه محفل روحانی، و در نظر مردم هم جواب نداریم به گوئیم. حالا من می دانم اشخاصی که در انتخابات شرکت نکرده اند، حتماً عذری داشته اند، ولی عذر ها چه طور بوده که نمی شده رفع کرد؟ نمیدانم. در طهران هم این طور افراد هستند، ولی باید عذرهای آن ها رفع شود.