به آینه جهان خوش امدید  

 نظم بدیع الهی، ظهور مدنیت الهیه است

سخنان جناب فروتن عصر پنجشنبه در کلاس نظم بدیع ۱۸|۹|۳۳ حضرت ولی امرالله می فرمایند، منظور اصلی از نظم بدیع الهی، ظهور مدنیت الهیه در روی زمین است. در این کور مبارک، اراده جمال اقدس ابهی بر این قرار گرفته است، که مدنیت الهیه بر روی زمین مستقر شود. نظم بدیع الهی مقدمه استقرار مدنیت الهی است. این نظم بدیع، الآن در حال جنین است، یعنی هنوز متولد نشده است. به دنیا نیامده است. هنوز در حال جنینی به سر می برد. یعنی نطفه نظم بدیع الهی، منعقد شده است . از دو قوه ملکوتی الهی، از پدر و مادر لاهوتی، از فیوضات جمال قدم جلّ اسم الاعظم، و از عنایات و الطاف حضرت مولی الوری، سرّالله الاکرم، مثل اعلای امر بهائی، به وجود آمده است، و رفته رفته کره خاک تابناک خواهد شد. این نظم بدیع که در دور بهائی مستقر خواهد شد و با حلول عصر ذهبی، نتیجه و ثمر آن به ظهور خواهد رسید، تازه مقدمه ای است برای مدنیت الهیه. وقتی حضرت ولی امرالله این مطلب را بیان فرمودند، حضور مبارک عرض کردم، این نکته را تا به حال جائی نیافته بودم، و کاملاً بدیع است. فرمودند من آنچه می گویم، مقتبس از الواح الهی است. احبّا باید تفرّس کنند. من فقط الواح الهی را شرح و بیان میکنم . من جسارت کردم پشت سر مبارک، به نحوی آهسته، که شاید مسموع مبارک شد، که مثلی به فرمائید، که این مطلب برای من روشن شود. این طور بیان فرمودند، ما الآن در مقدمه نظم بدیع هستیم. هنوز نظم بدیع به وجود نیامده است. در حال جنین در عالم رحم است. مشغول تکمیل اجزاء و اعضاست. هنوز دوره جنین کامل نشده است. هنوز اجزاء و اعضایش کامل نیستند. پس ما در مقدمه نظم بدیع هستیم. چند سال دیگر، شاید ۹سال دیگر، در عیش اعظم، شاید این نظم بدیع متولد، و این مقدمه طی شود، و به رسیم به متن نظم بدیع. مقدمه اش این تشکیلات اداری ماست. می رسیم به متنش، که خود نظم بدیع است. یعنی تأسیس بیت العدل اعظم، ملّی و محلّی. این ها، باز همه خود نظم بدیع است. ولی مقدمه ای است برای مدنیت الهیه دور بهائی، که لا اقل هزارسال طول می کشد، و نظم بدیع در این دور کامل خواهد شد. وقتی ما وارد حلقه دوّم از کور بهائی شدیم، یعنی وارد دور دوم شدیم، تازه وارد به مقدمات مدنیت الهیه می شویم. و این ادوار یکی پس از دیگری باید تکرار شوند، تا در کور بهائی، آن مدنیت ملکوتی تأسیس شود. حالا به بینید ما چه مدت داریم . هنوز بعضی خیلی ساده می گویند، خوب دیگر ۱۰۰ سال از امر گذشته است، پس کو آزادی؟ کو مدنیت الهیه؟ این مَثَلش مثل این است که پروانه به گوید، یک روز عمر کرده ام، می خواهم به میرم، پس چرا درخت خرما میوه نداد؟ این زمانی را که ما می سنجیم، نسبت به زمانی که خدا در نظر دارد صفر است. مثلاً سالی که می سنجیم، با سال نوری، سالی که نور طی می کند، که می گویند فلان ستاره یک میلیون سال طول دارد، تا نورش به ما به رسد. به بنیید این چه زمان و مکانی است، که ما با خودمان می سنجیم. می گوئیم پس کو؟ صد سال از امر گذشته پس کو آثار امر؟ مدنیت الهی باید در کور، به حد کمال برسد. دور اول یک حلقه اش است. دور دوّم حلقه دوّم آن است. حد اقل ۵۰۰ دور باید دور بزند، تا مدنیت الهیه در روی زمین تکمیل شود.

یک مثل نارسائی است من می آورم. شما فرض کنید یک جعبه منبّت کاری صیقلی خورده را، روی میزتان به طوری که عکس شما در آن هویداست. یا زینت بخش قصر سلاطین شده است. بر گردید به بینید این جعبه چه مراحلی طی کرده است. درخت جنگل بوده، آنرا قطع کرده اند. تنه داشته است، شاخه های نا هموار داشته، شاخه ها را قطع کرده اند. تنه مانده. پس از آن، پوست ضخیم آن را انداخته اند. بعد آن ها را تراش داده، صیقل داده، به اسباب و ابزارهای گوناگون، به تدریج از حالت اولیه خارج، و بعد یک جعبه ساخته اند، که قابل آن شده که روی میز نفوس مهمّه قرار به گیرد . بشر حالش همین طور است. مَثَل ما مثل این درخت جنگلی است، که تازه آن را قطع کرده اند، شاخه های بزرگ آن را زده، و هیزم کرده ایم. حالا ما، این تنه درخت، باید آن قدر در جنگل، آفتاب به خوریم، تا به شویم انسان ملکوتی. مثال دیگر، شما بروید به معدن نفت. من خیلی رفته ام، آن نفتی که استخراج می شود، مثل یک قره قوروت، یک مایع سیاه غلیظ بی معنی است. شما اگر یک تکه کهنه را آتش بزنید ، در آن بیندازید خاموش می شود. چقدر زحمت دارد تا آن مایع مشتعل شود. جوهر کشی می کنند. تبدیل می شود به بنزین. طوری لطیف می شود، که وقتی غفلت کنیم، از حرارت این سماور که هوای مجاور را گرم می کند، خانه مشتعل می شود. روح انسان نیز حالتش چنین است، آن قدر صیقل می خواهد، تهذیب می خواهد، آن قدر بایستی لطیف شود، تا به رسد به مقام لطافت. گردو را شما از درخت می چینید، می بینید یک پوست سبز ضخیم دارد. آن پوست را می کنید می رسید به پوست لطیف تر. می شکنید می رسید به پوست لطیف تر. آن پوست را بر می دارید، باز لطیف تر می شود. بعد مغز آن را می سائید، به روغن لطیف تبدیل می شود. حالا یک پوست ما را انداخته اند، این مدنیت الهیه، بایستی به تدریج درروی زمین، استقرار یابد. نتیجه ای که می گیریم این است که، کور بهائی که ۵۰۰ هزارسال است، در ظل فیوضات جمال مبارک است. ادوار باید تکرار پیدا کنند تا مدنیت الهیه تحقق یابد. نتیجه کور بهائی شامل ادوار مستقل است، که این ادوار برای این است که، مدنیت الهیه تکمیل شود. در دور اول نظم بدیع، در دور دوم یک چیز دیگر، تا مدنیت الهیه مستقر شود. مثل درخت، که ابتدا ریشه بعد ساقه، بعد برگ .